یه شوهرم نداریم حالا که ثبت نام اربعین هست اسممون را با اون بنویسیم و هی نشنویم که دختر مجرد بردن کربلا تو این اوضاع خطرناکه.
تو کل مسیر با هم حرف بزنیم ،شب ها تو جاده بمونیم،با یه ساک کوچولو ساده ترین سفر عمرمون را هم بریم،البته آنتالیا که جای خودش!
یه شوور هم نداریم
صبح که از خواب بلند شد ماهم پاشیم یه صبونه کامل آماده کنیم و با چشم هاب بسته بخوریم ، یه کم به هم بخندیم و دلش را قرص کنیم که میفهمیم کله صب پاشدن رفتن سر کار نشون دهنده خوبی آقامونه و بفرستیمش سر کار و خودمون تااااا ظهر دوباره بخوابیم،سحر خیز بودیم دیگه.در این حد کامروایی بسه.
یه شوهرم نداریم
باهاش از صبح تاشب ایکس باکس بازی کنیم،کری بخونیم،تخمه بشکنیم و خونه را به گند بکشیم،بعدش چون هیچکدوم حاضر نیستیم خونه را تمیز کنیم،تا یه هفته روی کاناپه ها زندگی کنیم،اینبار خدا خیر بده مامانش را که یهو گفتن میخواهیم بیاییم خونتون که مجبور شدیم پاشیم یه تغییری دوتایی به این وضعیت بدیم وگرنه عمرا کوتاه بیام،والا با این نوناشون.
یه لحظه خودمم باورم شد که واقعیه موضوع!!!
یه شوهرم نداریم
که روز جمعه ای بخواد تا لنگ ظهر بخوابه و ما مث یه ماده شیر پشت در اتاقش بست بشینیم که کسی رد نشه و صدا کنه.فقط خودمون هر 5 دقیقه ای یک بار کله مون را بکنیم تو اتاق و ازش بپرسیم:عزیزم من را چقدر دوست داری؟؟؟خوابیدی؟؟خواب بد که نمی دیدی؟؟پاشو دوباره بخواب.
آخرش هم دست پیش را میگیریم که روزهای تعطیل آخه چرا اینقدر بداخلاقی تو؟؟!! من را بگو اییییین همه حواسم بهت هست راحت بخوابی.
یه شوهر هم نداریم
بیاد سر دفاعمون بشینه کل زمان هی نگاش کنیم و اون لبخند معنادار بزنه و سرش را تکون بده و دلمون گرم باشه که تنها نیستیم،آخرش هم از اون به خاطر حمایت هاش تشکر کنیم.ماهم سر دفاعش، روی یه پارچه بنویسیم عزیزم ریدی و بدیم دست دوستاش بگیرن بالا تا بدونه وقتی میگم اول از من تشکر کن بعد مامانت یعنی چه؟
البته تو پایان نامه ام به جای حمایت باید بگم به خاطر انجام پروژه!خوب زن گرفته باید امور خارج از منزل را انجام بده دیگه!!! پ ن پ من با برق 220 ولت کار کنم لابد!!!
پ ن :یه نوشته بی مزه بعد از یه سال! ولی دوباره سلام (:
یه شوورهم نداریم وقتی تو دندونپزشکی منتظریم دندونمون سر شه،هی به لب یه ور هم بخندیم که ای بابا بهمون انداختن این شوور را !دهنش کجه که!
بعد به توصیه دکتر یه سر بریم بستنی فروشی،یه بستنی بزنیم و اصلا یادمون نباشه که جراحی دندون داشتیم،احتمالا شب هم از مامانمون به خاطر فراموش کردن مسکن و ورجه ورجه زیاد بعد از عمل دندون ،یه کتکی ،نشگونی حتی لگدی میخوریم! :)
پ ن مهم:کلا دخترها در دوران عقد ،پدر و مادرشون آنها را زیاد توبیخ و دعوا میکنند که :بیخیال شدی،تو هنوز دختر این خونه ای،ما توقع داریم قبلا به ما زنگ میدید و خبرمون میکردید که کجا میرید و تا کی بیرون هستید؛تازگی ها مث مهمون شدید و فقط می آیید سر سفره آماده،به شوهرت بگو نمی خواد بره؟بابات میخواد بخوابه با این لباس ها معذب هست،میمونه یا نه؟ما میخواهیم بریم مهمونی شوهرت دعوت نیست،میخوای چکار کنی؟میخواد مهمون بیاد،اتاق کم هست به شوهرت بگو بره!داداشت زیاد از شوهرت خوشش نمیاد،بگو زیاد نیاد،به شوهرت بگو جلو زن داداشت با تو خوب نباشه،زن داداشت حسودیش میشه به داداشت غر میزنه!چون سر داماد بزرگه ما وضعمون خوب نبود و زیاد پختنی نمیپختیم پس برای شوهرتو هم حاضری میاریم! جلو فامیل نگو قراره تنهایی سفر برید!قبض تلفن خونه زیاد اومده باید خودت پرداخت کنی!حالا که شوهر داری باید همون هم خرجت را بده ما چه گناهی کردیم که روت نمیشه دوران عقد ازش پول بگیری!از وقتی شوهرکردی اصلا درس نمیخونی!شیرم را حلالت نمیکنم اگه به حرف شوهرت گوش کردی!انشاالله برید سر خونه زندگیتون ما هم راحت شیم و هزاران غر دیگر!!!!!!!!!!!!
یه شوور هم نداریم صبح ها به جای اینکه از پشت پنجره به این مردمی که دارند برای نماز میدوند ،نگاه کنیم ،با هم بریم مسجد سر خیابون،یه کم پیاده روی کنیم و با یه نون تا خونه خودمون را سیر کنیم .آخرش وقتی رسیدیم هم بابامون بزنه تو سرمون که تو گفتی نون میخرم این که اندازه یه کف دست هست!ما هم در یک حالت فیلسوفانه جواب بدیم که:عاشق نشدی وگرنه میدانستی
پ ن :اردنگی بعدش که چرا سر صبحی دوتایی وقتی خیابون امنیت نداره دو ساعت بیرون بودیم را که نوش جان میکنیم ولی مطمئنن پیر که بشیم حال این ولگردی ها را نداریم،به کتکش می ارزه.
یه شوور هم نداریم سر اینکه تو زندگیش به مشکل رسیده،جلوش دلداریش بدیم،الکی هندونه زیر بغلش بذاریم ،صد بار بگیم :تو میتونی و من به تو اعتماد دارم ،شک نکن،تو نتونی کی میتونه؟بعد خونه که اومدیم، تو مفاتیح سراغ دعای حاجت بگردیم،شب هم تو خواب و بیداری نادعلی بخونیم که خدا هوای شوور مون را داشته باشه که خجالت زده خلق نشه.
یه شوور هم نداریم برای عقب نبودن از اون،هی درس بخونیم،تست بزنیم،نمره هامون تو سرش بکوبونیم.
اگه من کنکور قبول نشدم تقصیر نبود انگیزه میباشد.والا با این نوناشون
یه شوور هم نداریم که بعد از چند روز وقتی از بیمارستان مرخص میشیم بیاد دنبالمون ،تو راه از اینکه چقدر دلش واسه ما تنگ شده بگه،ما هم هی کیلو کیلو قند تو دلمون آتیش بزنیم.آخرش وقتی میخواد بره ،یه پلاستیک کمپوت که برام خریده را تو اتاق ام قایم کنه که نکنه این داداش های مفت خورم دخلشون را بیارند.
وقتی که رفت ،یه اس ام اس بزنه به این مضمون : هر موقع حالت بد شد لازم نیست به بقیه بگی، اسمایلی "مگه آقاتون مرده"،نکنه دوباره تا صبح درد بکشی و صبر کنی تا بقیه از خواب بلند بشوند،به خودم زنگ بزن.
